آنچه مرا نکشد قوی ترم می کند

غم

قول داده‌ام قوی باشم ودل را برای غم‌هایی که ازدورونزدیک به سویم هجوم می آورند به جای خانه ،دروازه کنم.در زمانه ای که خبر‌های بدسریعتر از خبر‌های خوب به گوشمان می رسد و آدم ها برای رساندن خبر بد از هم دیگر پیشی می گیرند، ادامه خواندن “آنچه مرا نکشد قوی ترم می کند”

پدر

پدر

راننده تاکسی هر چند دقیقه یکبار موج رادیو را عوض می کرد؛گوینده خبر :”با توجه به شیوع کرونا هموطنان از سفرهای نوروزی غیر ضرور پرهیز کنند”
صدای رادیو را کم کرد ،سرش را سمت من چرخاند گفت:”دیشب پسرم پرسید ،امسال هم جایی نمی ریم؟!”
بعد با لبخند ادامه داد “نمیشه رفت ،یعنی نبایدرفت،تا بعد خدا بزرگه!”.

حرف بی ربط

حرف بی ربط

کلمه کلمه کلمه

هزار کلمه از سر وکولم بالا می رود، اما وقتی می خواهم بنویسم کم می آورم .کلمه ها با هم جُفت و جور نمی شوند، یک سرش اسفند و یک سرش قرنطینه ، آن یکی کرونا ویروس، میهمان ناخوانده و چند تا کلمه مناسبتی دیگر….

هر چقدر تقلا می کنم از اسفند برسم به تویه خانه ماندن و غم باد گرفتن و باران های سیل آسا جور در نمی آید چه کنم تجربه زیسته و نا زیسته ام می گوید اسفند، خرید، خانه تکانی، امید به آمدن بهار و …

ادامه خواندن “حرف بی ربط”