ای که بک آپ گرفتی همه عمر، دیدی که چگونه بک آپ پرید..

بک آپ گرفتن از نوشته ها از همه چیز مهم تر است

گذشته را تا کی باید هارد به هارد کرد؛ تا کی باید دفترخاطرات را تویه گنجه پنهان کرد، تا کسی عواطف پنهانت را نخواند. یک جایی به بعد می شوی ،همان آب از سر گذشته ای که، دیگر برای از دست رفتن عکس های قدیمیت و نوشته های چند سال پیشت ،سوگواری نمی کنی . برای آدم محتاطی که همیشه بک آپ گرفتن را به بقیه توصیه می‌کند، این اعتراف دردناکیست !کسی که ناجی عکس های پاک شده وبازگرداننده اطلاعاتِ هارد های فرمت شده است.کسی که اهل خاطره بازی با کلمات است .

برای من سوختن هارد ۵۰۰گیگا بایتی که در دلش هزاران عکس و خاطره  و پروژه داشت خیلی سخت بود ،آن روزها فکر می کردم هیچ چیز برای همیشه پاک نمی شود وهمیشه راهی برای باز گرداندن هست؛ اما وقتی کلی عکس و نوشته با ریکاوری هم بازنگشت، تا روزها با علم ،تقدیرو سرنوشت درگیر بودم، مثل دکتری بودم که می‌گفت همه تلاشمان را کردیم اما متاسفانه…  ،اما خب صبری که بر آن مصیبت کردم  باعث شد حالا صبور ترباشم و داغ عکس های حذف شده را زودتر فراموش کنم ؛وقتی تمام سر رسید های قدیمی را که لابه لایشان پر بود از خاطرات گذشته، آتش کشیدم ،علاقه‌ام به حفظ خیلی چیزها کم شد، حالا دیگر دلم برای یادداشت هایی که پاک شد نمی‌سوزد. همین امروز که داشتم عکس های شمال را از حافظه جانبی تازه فرمت شده ای ریکاوری می‌کردم آن روی خبیثم می گفت وقتت را هدر نده ،و آن روی لطیفم بی صبرانه منتظر بود تا از عکس‌ها چند باره کپی بگیرد.

هنوز مطمئن نیستم که باید برای ساختن خاطره های جدید تلاش کرد، یا بازگرداندن خاطره های قدیمی ،اما این را خوب می دانم که حفاظت از داده ها عاقلانه ترین کار است مابقیش را باید سپرد به دست سرنوشت و تمام.

3 دیدگاه دربارهٔ «ای که بک آپ گرفتی همه عمر، دیدی که چگونه بک آپ پرید..»

  1. ای که بک آپ گرفتی همه عمر، دیدی که چگونه بک آپ پرید..
    چه تعبیر جالبی که جز نشانی از ذهنی خلاق نمی‌تواند چیز دیگری باشد.
    فاطمه جان سپاس از اینکه امروز برایم گذاشتی و مرا خوشحال کردی.
    قلمی سرشار از خلاقیت دارین و نظزی شیرین هم در وجودتان نهفته است.
    همچین تجربه‌ی مشابهی را داشته‌ام و احساس بسیار سبک‌کننده‌ای بعد از بین‌رفتن دفتر خاطرات و عکس‌ها و ….داشتم
    🙂

    1. ممنون زهرای عزیز از اینکه وقت گذاشتی و خوندی ،تو به من لطف داری از بابت از دست رفتن خاطراتت تون باید بگم هم خوشحالم هم متاسف در واقع گاهی سوختن بعضی هاردها مثل شهادت می مونه آدم نمی دونه تبریک بگه یا تسلیت

  2. من همیشه از پاک شدن هاردم می‌ترسم این روزها در ریسک‌آمیزترین حالت ممکن قرار داره (هارد اصلی رو توی کدی قرار دادم و اس اس دی رو جای هارد اصلی برای افزایش سرعت، اما نوسانات برق ریسک خرابی هارد کدی رو زیاد می‌کنه) و خب تنبلی اجازه‌ی هیچ بک‌اپی رو هم نمی‌ده :)))
    من یه دوستی دارم هر چند سال یک بار تمام چیزهایی که داره رو پاک می‌کنه؛ رها از هر نوع وابستگی و شروع زندگیِ جدید. حتی فکر کردن بهش سخته.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *