سگ ولگرد ،داستان سگی اصیل و اسکاتلندی به نام “پات” است که در شهر ورامین گم شده است و هیچ کس به او پناه نمی دهد . نویسنده در ابتدا شرایط و پریشانی و تنهایی سگ را نشان میدهد که چگونه مردم او را از خود ترد می کنند سپس در ادامه به گذشته پات می پردازد تا دلیل این شرایط را بیان کند.بسیار واضح است که این سگ نمادی از یک انسان است. اما چه انسانی؟
انسانی اصیل که حالا درمانده و هیچکس از اصالت او با خبر نیست، مردم او را از خود میرانند و به روش های مختلفی او را آزار می دهندبُعد دیگر داستان می خواهد پیروی از هوای نفسانی را نشان دهد ،چرا که در این داستان هدایت توضیح میدهد که وقتی پات با صاحبش به شهر آمده بود، به دنبال بوی سگ مادهای در علفزارها گم میشود و بعد از آن دیگر هرگز صابحش را پیدا نمیکند. همین میشود که از آن اصالت پایین کشیده شده و به “سگ ولگرد” تبدیل میشود.
فلش بک های داستان را میتوان در دو قسمت از داستان خیلی برجسته دید:
(بوهای مختلف سبزه های نیمه جان، یک لنگه کفش کهنه نم کشیده، بوی اشیاء مرده و جاندار در بینی اویادگارهای درهم و دوری را زنده کرد. ) که بر می گردد به فضا سازی و توصیف شرایط قبلی پات که نشان دهد در چه فضایی رشد کرده است
(در میان بوهائیکه بمشامش میرسید، بوئی که بیش ازهمه او را گیج میکرد، بوی شیربرنج جلو پسربچه بود)این همان فضای نوستالژیک رو براش تداعی میکنه و روزهای ابتدایی زندگی پات را نشان میدهد.