باید جهان دیگری باشد ، به نام جهان خیال .جایی همین نزدیک ها که هروقت دلتنگ وخسته بودی بارو بندیل ببندی و به آن سفر کنی .جهانی خالی از جنگ ،ظلم ،بدی و خالی از آدم هایی که آرامشت را بهم می ریزند. ادامه خواندن “جهان خیالتان چه شکلی دارد”
نوشتن بدون سانسور
یکی از پارامتر های مهم در نوشتن، صادقانه نوشتن است. صادق بودن به نوعی بدون سانسور نوشتن هم شامل می شود . بی آنکه در لفافه سخن بگویی و کلمات را به هم جوری گره بزنی که خواننده به سختی گره گشایی کند. صداقت برای نویسنده بسیار لازم و ضروریست .اما گاه صداقت داشتن خیلی خطرناک می شود. ادامه خواندن “نوشتن بدون سانسور”
از سری نوشته های پاییزی
وقتی از در و دیوار نا امیدی می چکد ،سخت می شود از امید و آینده بهتر حرف زد ،اما اگر همه عالم و آدم جار بزنند که حالشان بد است چه اتفاقی می افتد جز بدتر شدن . ادامه خواندن “از سری نوشته های پاییزی”
تداوم در تلاش، خود نوعی موفقیت است
منِ این روز ها، یک منِ شلوغ و سرشار از حس خوب آموختن است،هر روز می نویسم اما حتا فرصت ویرایش برای پست کردن پیدا نمی کنم .اخیرا درگیری هایم بیشتر در خصوص یادگیری و بهبود چیزهایی است که قبلا آموخته ام .
ای که بک آپ گرفتی همه عمر، دیدی که چگونه بک آپ پرید..
گذشته را تا کی باید هارد به هارد کرد؛ تا کی باید دفترخاطرات را تویه گنجه پنهان کرد، تا کسی عواطف پنهانت را نخواند. یک جایی به بعد می شوی ،همان آب از سر گذشته ای که، دیگر برای از دست رفتن عکس های قدیمیت و نوشته های چند سال پیشت ،سوگواری نمی کنی . ادامه خواندن “ای که بک آپ گرفتی همه عمر، دیدی که چگونه بک آپ پرید..”
بهترین زمان برای نوشتن
زمان های هست که زمان طلایی نوشتن محسوب می شود.مثل وقت هایی از آخر شب ،که از پهلو به پهلو شدن های متعدد عاصی می شوی .خیره میشوی به نور چراغی که، دزدانه از پنجره اتاقت را روشن کرده است. به خنکای باد کولر آبی فکر میکنی . ادامه خواندن “بهترین زمان برای نوشتن”
تخریب به اسم انتقاد
چیزی که این روز ها خیلی ها نیاز دارند انتقاد های سازنده نیست ،بلکه تشویقهای مداوم است ، آدم ها این روزها خسته تر از آن هستند که بشود با انتقاد کمکی به آن ها کرد ، ادامه خواندن “تخریب به اسم انتقاد”
تبیین سه شخصیت در واقعه کربلا
چیزی که بیشتر از گریه کردن این روز ها نیاز داریم دانستن ابعاد وسیع تری از واقعه کربلاست، این مطلب معروف از دکتر علی شریعتی را بارها خوانده ام ولی هیچ وقت مثل امروز از عمر سعد بودن لرزه بر اندامم نیفتاد به این فکر کردم گاهی سکوت کردن و میانه بودن خود از هر چیزی بدتر است . ادامه خواندن “تبیین سه شخصیت در واقعه کربلا”