اگر شما هم جزعلاقه مندان به دورکاری و یا آزادکاری هستید در این پست قرار است درباره مزایا و معایب دورکاری و در کنارش فری لنسرینگ صحبت کنیم. ادامه خواندن “رنج ها و لذت ها در دورکاری”
جایی برای خواندن ونوشتن
اگر شما هم جزعلاقه مندان به دورکاری و یا آزادکاری هستید در این پست قرار است درباره مزایا و معایب دورکاری و در کنارش فری لنسرینگ صحبت کنیم. ادامه خواندن “رنج ها و لذت ها در دورکاری”
Think of a person who has all of you settled in his being; one sentence, one feeling, one memory is enough to spread you all over his being.
Then you can no longer escape from the framework and prison of human existence, because you flow like blood in their being, like water in the petals of flowers, like air across the sky.
And you do not know how much more terrible the prison of human existence is than the prison of imagination.
Take the sediments of your being seriously; being indifferent to the memories that have settled in your being will one day lead you into captivity forever.
fatemeh norouzi
مغازه کوچکی بود در بازار مرکزی . بارها از جلوی مغازه گذشته بودم و دیده بودم که جملات را روی چیزهای مختلف حک می کنند . چیزهایی مثل دستبند ،تو گردنی ،خودکار و.. ادامه خواندن “هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق”
بارها شده که اسکی باز ها را در فیلم ها دیده ام .داستان های زیادی در این خصوص خوانده ام .تجربه ای شگرف و حسی بکر که به راحتی به دست نمی آید . اما چیزی که از دیدن یک اسکی باز عایدمان می شود تمام حقیقت ماجرا نیست . ادامه خواندن “شاید زندگی با تمام کمی ها و کاستی ها همان لذت بیرون آمدن از زیر بهمن مشکلات باشد”
من میزکار جدیدم را دوست ندارم . شاید چون درست کنار پنجره است. شب ها سرد و دلگیر و روزها به شدت گرم است . من میز کار جدید را برای نوشتن دوست ندارم چون من را یاد پروژه های کاری و کورس های آموزشی نصف و نیمه رها کرده میاندازد.گاهی نمی دانم کدام هدف را بچسبانم جلوی مانیتور تا هر روز صبح وقتی سیستم با کش و قوس بالا می آمد برای آن هدف پشت سیستم بنشینم. ادامه خواندن “روزهای عمر ما چگونه ایندکس می شوند”
سفر تعاریف وسیعی دارد.
سفر می تواند کوتاه باشد. مثل سفر یک روزه طرقبه با دوستان هم اتاقی. ادامه خواندن “بسیار سفر باید تا پخته شود خامی”
این عادت بد رو فراموش کن .عادت اینکه شب را بدون نوشتن بخوابی.خوب دختر جان .مجبوری خودت را اینقدر خسته کنی که آخر شب با تنی لهیده و رنجور سیستم را با هزاران فایل و برنامه باز هایبر کنی تا فردا ما بقی کار ها را از سر بگیری. نفس بکش .بنویس .انتشار بده.آره جان من . ادامه خواندن “هایبرنیت ممنوع!”
در هر زبان برنامه نویسی مرسوم است اولین کدی که می نویسند،چنین خروجی را نمایش دهد (hello world ).و این واژه ورود به جهان تازه ای است که قبل تر با آن آشنا نبودیم .جهانی از علوم جدید و تجربه های جدید که پیش روی ما قرار می گیرد. از این رو من این واژه را بسیار با واژه امید نزدیک می دانم. ادامه خواندن “hello world”