جهان خیالتان چه شکلی دارد

dearm

باید جهان دیگری باشد ، به نام جهان خیال .جایی همین نزدیک ها که هروقت دلتنگ وخسته بودی بارو بندیل ببندی و به آن سفر کنی .جهانی خالی از جنگ ،ظلم ،بدی و خالی از آدم هایی که آرامشت را بهم می ریزند. ادامه خواندن “جهان خیالتان چه شکلی دارد”

انتشار دلنوشته ها و یادداشت های روزانه

 

هر کتابی که می خوانم مشتاق‌ام اینجا معرفیش کنم، اما طولی نمی کشد که منصرف می شوم .یادداشت‌هاودلنوشته‌ها هم تا حد زیادی مجوز انتشار در فضای مجازی را نمی گیرند ،می‌ماند گاه نوشت ها و مقالات و چه می‌دانم روزنوشت هایی که احساس می کنم بد نباشد کسی آن ها را بخواند ادامه خواندن “انتشار دلنوشته ها و یادداشت های روزانه”

خوب نوشتن پیام تبریک به سبک و سیاق نویسنده ها

تبریک های الکی  لابه لای پیام های تبریک تولد  می شود آدم  های شبیه بهم را پیدا کرد،آدم هایی که آرزو کردنشان برای یک دختر ۵ ساله و یک مرد ۶۰ساله فرقی نمی کند  و تبریک گفتنشان  نیز برای همه یکسان است .اغلب آدم ها پیام های تبریک شان را اینگونه می نویسند :(البته به شرطی که قبلا آن را از جایی کپی نکرده باشند)”فلانی جان تولدت مبارک،امیدوارم ۱۲۰ساله بشوی و به همه آرزوهایت برسی”یک همچین چیزی !

ادامه خواندن “خوب نوشتن پیام تبریک به سبک و سیاق نویسنده ها”

ماهی قرمز

ماهی قرمز

خیلی نمانده، این را هر سال از ماهی قرمزهایی می فهمم که اصغر آقا جلویِ در مغازه اش می‌فروشد. هر سال چند روز ماندهِ به عید بساطش را پهن می‌کند و جلوی مغازه اش که در آن همه چیز پیدا می‌شود ماهی قرمز هم می فروشد. گاهی گلدان سُنبل و حتا سمنو هم آنجا دارد. اما امسال با اینکه اصغر آقا ماهی آورده و سُنبل های بنفش و صورتی را درست پایین شیشه ماهی قرمزها چیده، من هنوز لباسی برای عید نخریدم.

ادامه خواندن “ماهی قرمز”