تمام امروز داشتم به پست جدیدی که قرار است انتشار بدهم فکر می کردم ،طبق عادت هر روزه کتاب خواندم و بیشتر از آن نت گردی کردم اما چیزهایی که از نت گردی امروز عایدم شد بیشتر از خرده روایت هایی که در اینستا خواندم و پایشان قلبی جا گذاشتم، این پست شاهین کلانتری برایم الهام بخش بود..
کانال نرگس را چک می کردم که لابه لای نوشته هایش، من را لینک داد به پیج خانم دکتری که به نظر نرگس خوب می نوشت . پست های خانم دکتر را زیر و رو می کردم که به این نتیجه رسیدم خانم دکترها هم نویسنده های خوبی هستند این چندمینشان است که سر راهم سبز می شوند و الحق و الانصاف خوب نسخه پیچیدن، خوب نوشتن را یادشان داده ؛بعد لابه لای کامنت ها رسیدم به کامنت سارا و چیزی که نوشته بود برای خانم دکتر ،رفتم پیج سارا؛ فیزیوتراپ بود و نمی دانم نویسنده بود یا دلش می خواست باشد اما از نوشته هایش معلوم بود آدم دست به قلمی است و این شد که من خواندم وخواندم وخواندم، نوشته های نرگس و خانم دکتر و سارا را که هیچ کدامشان را نمیشناختم، اما عجیب با کلماتشان مانوس شده بودم.